کثیر الذکر
ذهبی درباره امام محمدباقر(ع) مینویسد: از کسانی است که بین علم و عمل و آقایی و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده و سزاوار خلافت بود.1 استاد ابوزهره درباره مرجعیت عام امام مینویسد: امام محمدباقر(ع) وارث امام سجاد(ع)، در امامت و هدایت مردم بود. ازاینرو، علمای تمام بلاد اسلام از هر سو به محضر او میشتافتند و کسی از مدینه دیدن نمیکرد، جز اینکه به خدمت او شرفیاب شده و از علوم بیپایانش بهرهها میگرفت.2
شیخ مفید(ره) از عبدالله بن عطاء مکی روایت کرده است که میگفت: هرگز ندیدم علما را نزد احدی، کوچکتر، چنانچه نزد امام باقر(ع) میدیدم. و هر آینه دیدم حکم بن عتیبه را با آن کثرت علم و جلالت شأن که در نزد مردم داشت، آنگاه که نزد امام محمدباقر(ع) بود، همانند طفل دبستانی بود که نزد معلم خود نشسته است.3
یکی از غلامان امام محمدباقر(ع) گفت: زمانی در خدمت آن حضرت به مکه رفتیم. پس چون آن حضرت داخل مسجد شد و نگاهش به خانه کعبه افتاد، گریست، به حدی که صدای مبارکش در میان مسجد بلند شد. من گفتم: پدر و مادرم فدای تو شود، چون مردم شما را به این حال مشاهده میکنند، خوب است که صدای مبارک را از گریه کوتاه فرمایید. فرمود: «وای بر تو، به چه سبب گریه نکنم. همانا امید میرود که حق تعالی به سبب گریستن من، نظر رحمتی بر من فرماید و به آن سبب فردای قیامت نزد او رستگار بوده باشم.» پس آن حضرت دور خانه خدا طواف فرمود و سپس در نزد مقام ابراهیم به نماز ایستاد و به رکوع و سجود رفت و چون سر از سجده برداشت، مکان سجده آن حضرت از آب دیدگانش تر شده بود.4
از ویژگیهای آن حضرت، این بود که چون خنده میکرد، میگفت: «اللّهم لاتَمْقُتْنی؛ خدایا مرا دشمن مدار.»5 امام صادق(ع) فرمود: هرگاه پدرم امام محمدباقر(ع) را امری محزون و اندوهگین میکرد، زنها و اطفال خود را جمع میکرد و دعا میکرد و ایشان آمین میگفتند.6
از امام صادق(ع) نیز روایت است که فرمود: پدرم کثیرالذکر بود. هرگاه که با او راه میرفتم، میدیدم که ذکر خدا میگوید و چون با او طعام میخوردیم، ذکر خدا میکرد و با مرم که سخن میگفت، ذکر خدا میگفت و پیوسته میدیدم که زبان مبارکش به کام شریفش چسبیده و «لا اله الا الله» میگفت و ما اهلبیت(ع) خود را نزد خود جمع میکرد و امر میفرمود به قرآن، و هرکه از ما که از عهده این کار برنمیآمدند، دستور میداد به ذکر خدا گفتن.7
امام محمدباقر(ع) هیچگاه نام سائلی را که برای درخواست به او پناه میآورد، با خفت و حقارت نمیبرد و میفرمود: آنها را به بهترین و زیباترین اسامی صدا بزنید.8
امام محمدباقر(ع) بیشتر اوقات از خوف الهی میگریست و صدا به گریه بلند میکرد. او متواضعترین خلایق بود و مزارع و املاک داشت و خود بر سر مزارع میرفت و کار میکرد. آن حضرت درآمدهایش را در راه خدا صرف میکرد و بخشندهترین مردم بود.9
ابن حجر عسقلانی مینویسد:
او باقرالعلم و جامع علوم بود. علم و عملش پاکیزه بود. جان او پاک و خُلق او شریف بود. اوقات خود را به طاعت خدا آباد کرده بود. او در مقامات عرفان بدان پایه رسید که زبان توصیفکنندگان از بیانش عاجز است و کسی را یارای آن نیست حق ستایش او را آنگونه که سزاوار آن است، به جا آورد.10
--------------------------------------------------------------------------------
1. شمس الدین ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 402.
2. رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، صص 289 و 290.
3. منتهی الامال، ص 792.
4. همان، ص 794.
5. همان.
6. کافی، ج 3، ص 109.
7. همان، ص 110.
8. منتهی الامال، ص 795.
9. همان.
10. همان.
نظرات کاربران ()
سایت جدیدمشرط مدیریت بر دیگرانعملیات روانی در فاطمیهجزئیاتی از پشت پرده راه اندازی یک تلویزیون اپوزیسیونهجدهم فروردین سالروز شهادت رحمان شرفخانییک هموطن مسیحی در مناطق عملیاتی مسلمان شدراهکار رهبرانقلاب برای مساله حجابجهاد اقتصادی از دیدگاه مقام معظم رهبری از سال 1370بازی تب (تحلیل و بررسی بازیهای رایانه ای و ویدئویی)نشانه نفاق (برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری)اتاق اسرارآمیزعید نوروز در میان مسلمانان، روز رجوع به خود و تقرب به خداستپنجاه توصیه از پیامبر اعظم(ص) - بخش دومپنجاه توصیه از پیامبر اعظم(ص)آموزش قرآن در امامزادگان؛ گام سازمان اوقاف در تربیت قرآنی کودکان[همه عناوین(184)][عناوین آرشیوشده]
این وب سایت از نگاه شخصی بوده وهیچ ارتباطی به جایگاه حقوقی بنده ندارد